اشعار حمله به بیت ولایت

اشعار حمله به بیت ولایت

یکباره آسمان در، جوش و خروش آمد
با نالۀ ملائک، بانگ سروش آمد

دشمن هجوم آورد، بر گلشن ولایت
از پشت در صدای زهرا به گوش آمد

در بین آتش و دود ، یک غنچه گشت مفقود
با ناله در برِ گل ، تا گلفروش آمد

وقتی که محسن او، در خون خویش غلطید
با پهلوی شکسته زهرا به هوش آمد

آنجا که دید دشمن، بسته امام او را
با باری از رسالت ، بر روی دوش آمد

در کوچه های غربت، بگرفت دامنش را
خون در رگان عصمت، ناگه به جوش آمد

بازوی او شکسته، شد از غلاف شمشیر
امّا چو موج و توفان، او درخروش آمد

تا که برد به خانه ، تنها امام خود را
از خانه تا به مسجد ، او سخت کوش آمد

جان امام خود را، زهرا نجات بخشید
امّا به بستر بیماری خموش آمد

زینب ز مادر خود ،آموخته «وفائی»
در نهضت حسینی ، گر لاله پوش آمد

سید هاشم وفایی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: حمله به بیت مولا

برچسب‌ها: اشعار حمله به بیت ولایت مهدی وحیدی
[ 7 / 1 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]